اضطراب زبان خارجی یک مشکل بزرگ است. بسیاری از زبان آموزان از صحبت کردن به زبان مقصد خود می ترسند. مهم نیست چقدر یاد گرفته اید و مطالعه کرده اید، تلاش برای روان صحبت کردن به یک زبان خارجی یک احساس دلهره آور است. اما خوشبختانه یک راه حل آسان وجود دارد. بگذارید اضطراب زبان خارجی تان، موفقیتتان را محدود نکند. بر ترس های خود غلبه کنید و با اطمینان به زبان مقصد خود صحبت کنید.
ما همیشه هنگام شروع به تمرین یک مهارت جدید دست و پا چلفتی هستیم. ترس از صحبت کردن به زبان جدید می تواند پیشرفت شما را به طور قابل توجهی کند و لذت به کار بردن آنچه را که آموخته اید از بین ببرد. بیایید نگاهی بیندازیم به اینکه چرا این ترس ها می توانند ما را بترسانند و چند ترفند برای غلبه بر ترس هایمان در نظر بگیریم.
از حافظه خود برای شکست اضطراب زبان استفاده کنید
گاهی اوقات ما می توانیم خودآگاهی خود را در صحبت کردن به وضوح شناسایی کنیم. از طرف دیگر، گاهی ممکن است زبان آموزان اصلاً احساس اضطراب نکنند. در واقع، او ممکن است به سادگی احساس کند که یک مانع ذهنی وجود دارد که مانع از جاری شدن کلمات می شود. این اغلب ناشی از عدم توانایی در گرفتن دانش منفعل و دسترسی به آن به روشی فعال است.
این به دلیل تفاوت بین یادآوری منفعل و فعال است. اگر یک کلمه یا عبارت را به زبان مقصد خود می بینید و معنای آن را درک می کنید، از آن محتوا یادآوری منفعل دارید. اگر می توانید یک کلمه یا عبارت را در یک مکالمه طبیعی به طور خود به خود استفاده کنید، از آن دانش یادآوری فعال دارید.
به مدرسه برگردید و سعی کنید یک آزمون را که چند گزینه ای بود در مقایسه با آزمونی که از شما خواسته بود پاسخ های خود را با جزئیات بنویسید، به یاد بیاورید. من مطمئن هستم که در آزمون های چند گزینه ای خیلی بهتر عمل کردید. همه ما این کار را کردیم زیرا یادآوری منفعل بسیار آسان تر از یادآوری فعال است.
همچنین توجه به این نکته مهم است که وقتی صحبت از یادگیری زبان می شود، همه ما باید یادآوری منفعل را توسعه دهیم تا بتوانیم به یادآوری فعال پیشرفت کنیم. به همان اندازه مهم است که توجه داشته باشید این یک فرآیند خطی نیست.
ممکن است متوجه شوید که یک کلمه یا عبارت بین یادآوری منفعل و فعال به عقب و جلو می رود. همچنین ممکن است متوجه شوید که کلمات یا عباراتی که فکر میکنید فقط به صورت منفعل میدانید، هنگام تعامل با زبان مادری به طور فعال و خود به خود از دهانتان خارج میشوند. این یک بخش کاملا طبیعی از فرآیند یادگیری زبان است.
این که آیا شما به دلیل خودآگاهی مضطرب هستید یا مشکلات یادآوری، تفاوت چندانی ندارد. نتیجه یکسان است: مشکل در صحبت کردن.
3 ترفند برای با اطمینان به هر زبان خارجی صحبت کنید
خوشبختانه، چند ترفند وجود دارد که می توانید از آنها برای بیرون آمدن از این بن بست استفاده کنید. در کوتاه مدت، این تاکتیک ها می توانند به طور موقت بر اضطراب صحبت کردن به زبان خارجی شما غلبه کنند. در درازمدت، آنها به شما این امکان را می دهند که به طور کلی از اضطراب زبان خارجی اجتناب کنید و با صحبت کردن به زبان جدید خود احساس راحتی کنید.
ترفند شماره 1 زبان: باز کنید و از کلمات خود استفاده کنید
هنگام تعامل با زبان مادری، زبان آموزان تمایل دارند پاسخ های بسیار کوتاهی “بله” یا “خیر” بدهند. اگر تا به حال سعی کرده اید یک زبان جدید یاد بگیرید، مطمئنم چیزی شبیه به این را تجربه کرده اید:
متکلم زبان مادری: از دیدنتون خیلی خوشحالم. از اینجا خوشت میاد؟
زبان آموز: خوب.
متکلم زبان مادری: اوه … خوب است؟ آه، شما اینجا را دوست دارید و فکر می کنید خوب است. شما به مدت طولانی می مونید؟
زبان آموز: بله. هفته.
متکلم زبان مادری: فهمیدم… ام، پس … شما برای کار اینجا هستید، یا مرخصی هستید؟
زبان آموز: تعطیلات.
همانطور که در مثال بالا می بینید، زبان مادری سعی می کند زبان آموز را درگیر کند، سوالات گسترده و باز می پرسد که فرصت های زیادی را برای صحبت کردن در اختیار زبان آموز قرار می دهد. اما به دلیل اضطراب زبان خارجی، زبان آموز پاسخ های کوتاه یک یا دو کلمه ای می دهد.
مشکل خجالتی بودن هنگام استفاده از زبان های خارجی
این در بین زبان آموزان جدید بسیار رایج است. و همانطور که گفتگوی فرضی بالا پیشرفت می کند، ما چند روند را می بینیم. زبان مادری شروع به احساس ترکیبی از فشار و ناامیدی می کند زیرا تلاش های آنها برای وادار کردن زبان آموز به صحبت کردن شکست می خورد.
در یک سطح ناخودآگاه، زبان مادری ممکن است احساس کند که زبان آموز گوشه گیر، خصومت آمیز است یا علاقه ای به صحبت کردن ندارد. در همان زمان، زبان آموز احساس فشار بیشتری برای پاسخ دادن می کند، به خصوص با سوالات طولانی تر.
چگونه بدون احساس خجالت به زبان خارجی صحبت کنیم
برای مبارزه با این دام، زبان آموز باید از وسوسه ارائه پاسخ های یک یا دو کلمه ای خودداری کند. نگران نباشید اگر پاسخ های شما از نظر گرامری صحیح نیستند یا جمله کامل نیستند. هدف این است که تا حد امکان پرحرف باشید با استفاده از واژگانی که می دانید.
بیایید مثال بالا را دوباره پخش کنیم و ببینیم وقتی زبان آموز از چند کلمه بیشتر استفاده می کند، چه اتفاقی می افتد.
متکلم زبان مادری: از دیدنتون خیلی خوشحالم. از اینجا خوشت میاد؟
زبان آموز: خوب است. اینجا خوب است. من دوست دارم.
متکلم زبان مادری: اوه، شما اینجا را دوست دارید؟ من هم دوست دارم! البته من اینجا زندگی می کنم. تا حالا از این مکان چه خوشت اومده؟
زبان آموز: مردم. مردم اینجا خوب هستند. خیلی خوب. شما خوب هستید.
متکلم زبان مادری: چرا، متشکرم! پس چی شما را اینجا آورده است؟ چه مدت میمانید؟
زبان آموز: من تعطیلات می گیرم. یک هفته. خیلی کوتاه.
بیایید این را تحلیل کنیم
در این مثال دوم، مکالمه یکسان شروع می شود اما بلافاصله از نظر لحن و ماهیت گرمتر می شود. پاسخ اول زبان آموز بسیار ساده است. از نظر گرامری صحیح نیست. و احتمالاً پیچیده تر از آن چیزی نیست که یک نوپا ممکن است بگوید.
اما یک پاسخ واقعی است که کاملاً توسط زبان مادری درک می شود. زبان مادری نیز متوجه می شود که زبان آموز واقعاً در تلاش است تا درگیر شود و به همین ترتیب پاسخ می دهد.
حالا به دو پاسخ بعدی زبان آموز نگاه کنید. یک بار دیگر، پاسخها ساده و تقریباً از نظر گرامری صحیح هستند. اما، آنها هنوز به سوالات زبان مادری پاسخ می دهند. اکثر زبان مادری خوشحال می شوند که می شنوند که او خوب است، که هموطنانش خوب هستند و اینکه بازدیدکنندگان دوست دارند زمان بیشتری را در کشورشان سپری کنند.
هنگام تعامل با زبان مادری، پاسخ های خود را طولانی تر کنید. این می تواند در گرم کردن تعاملات شما و کمک به شما در اجتناب از اضطراب زبان خارجی کمک کند. البته، این کار اگر مجموعهای از نقاط گفتگو داشته باشید، بسیار آسانتر میشود، که ترفند بعدی ما است.
ترفند شماره 2 زبان: نقاط گفتگوی خود را حفظ کنید
این یکی از معدود دفعاتی است که به هر کسی توصیه می کنم آگاهانه چیزی را به خاطر بسپارید. نقاط گفتگویی که تصمیم می گیرید حفظ کنید کاملاً به انتخاب شما بستگی دارد. با این حال، در اینجا چند مورد وجود دارد که من وقتی برای اولین بار زبان زبان چرکسی خودم را به خودم آموزش می دادم، استفاده کردم:
- وای! آرومتر. من اونقدر خوب صحبت نمی کنم.
- متشکرم، این از شما خوب است که این را می گویید.
- من هنوز در حال یادگیری هستم.
- من خودم یاد گرفتم.
- من هر روز مطالعه می کنم.
- کاش بهتر صحبت می کردم.
با پیش بینی مکالمه بر اضطراب زبان غلبه کنید
در آن زمان که من با این تکنیک مواجه شدم، نکات گفتگوی بالا به طور طبیعی تکامل یافتند. من از آنها به عنوان لنگرگاهی استفاده می کردم وقتی احساس اضطراب می کردم یا نیاز داشتم که یک زبان مادری را آرام کنم یا مکالمه را به موضوعی برگردانم که با آن احساس راحتی می کردم.
اگرچه من نکات گفتگوی بالا را برای مقابله با شرایط خاص خود توسعه دادم، اما اکثر آنها به اندازه کافی عمومی هستند که تقریباً برای همه مناسب هستند. شما می توانید تقریباً به هر عبارتی از یک زبان مادری، در هر موضوعی، با یکی از نقاط گفتگوی کوتاه بالا پاسخ دهید. به عنوان مثال:
متکلم زبان مادری: چیزی که فهمیده نمی شود.
زبان آموز: وای! کمش کن. من اونقدر خوب صحبت نمی کنم.
متکلم زبان مادری: اوه، متاسفم. در واقع، شما خیلی خوب صحبت می کنید.
زبان آموز: متشکرم، این از شما خوب است که این را می گویید. من هنوز در حال یادگیری هستم.
متکلم زبان مادری: آیا زیاد مطالعه می کنید؟
زبان آموز: من هنوز در حال یادگیری هستم. من هر روز مطالعه می کنم. کاش بهتر صحبت می کردم.
آیا چیزی جادویی در مورد موارد بالا متوجه شدید؟ با استفاده از این نکات گفتگویی، زبان آموز قادر بود پاسخ های طولانی تری ارائه دهد که بلافاصله زبان مادری را گرم کرد.
از نقاط گفتگوی خاص برای ایجاد اعتماد به نفس استفاده کنید
با استفاده از این نکات گفتگوی خاص، زبان آموز توانست زبان مادری را به یک موضوع ساده نزدیک به قلب خود بازگرداند: روند یادگیری زبان. در نهایت، زبان آموز توانست چندین مورد از این جملات را به هم متصل کند، که ترفند شماره 1 بالا را در خود جای می دهد.
بنابراین چه نکات گفتگویی را باید به خاطر بسپارید؟ من توصیه می کنم موارد عمومی را که پیشنهاد کردم در نظر بگیرید:
- وای! آرومتر. من اونقدر خوب صحبت نمی کنم.
- متشکرم، این از شما خوب است که این را می گویید.
- من هنوز در حال یادگیری هستم.
- من خودم یاد گرفتم.
- من هر روز مطالعه می کنم.
- کاش بهتر صحبت می کردم.
شما همچنین ممکن است بخواهید یک نقطه گفتگوی طولانی تر را به خاطر بسپارید که نحوه و دلیل تصمیم شما برای یادگیری زبان جدیدتان را توضیح می دهد. لازم نیست به اندازه بیانیه ای که در مورد والدینم به اشتراک گذاشتم طولانی باشد. اما به شما کمک می کند یک نقطه گفتگویی بسازید که احتمالاً مکالمه را به موضوعاتی برمی گرداند که برای شما جالب، مرتبط و جذاب هستند.
(این فرض می کند که شما کلمات و عبارات مربوط به دلایلی را که محرکهای شما را درک کرده اید.) نمونه ها ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- من عاشق فرهنگ و انیمه ژاپنی هستم! من در حال یادگیری زبان ژاپنی هستم تا بتوانم انیمه را بدون زیرنویس تماشا کنم.
- من با اسپیکرهای پرتغالی بازی ایکس باکس می کنم. ما عاشق گوش دادن به آهنگ های محلی هستیم.
- دوست دختر من رومانیایی است. من می خواهم او را با یادگیری زبانش غافلگیر کنم.
در هر یک از موارد بالا، این نقاط گفتگویی احتمالاً تبادل نظر را به سمت موضوعاتی سوق می دهند که برای زبان آموز جالب، مرتبط و شناخته شده است.
ترفند شماره 3 زبان: گام به کنار و حلقه زدن
این یک ترفند کمی پیشرفته تر است، اما بر اساس دو مورد اول است. با استفاده از دو ترفند اول، احتمالاً:
- از اضطراب اجتناب کنید.
- بحث های خود را آزادانه نگه دارید.
- روی موضوعاتی تمرکز کنید که برای شما جالب و مرتبط هستند.
اما همچنان زمان هایی وجود خواهد داشت که مکالمه به سمت یک موضوع فراتر از سطح درک شما می رود. این ممکن است موضوعی باشد که شما جذاب نمیدانید یا موضوعی که برای آن واژگان کافی برای تعامل ندارید.
حتی اگر بتوانید مکالمه را به موضوعاتی برگردانید که در آن نقاط گفتگوی شما مفید است، ممکن است مواردی وجود داشته باشد که بحث در جهت دیگری پیش برود.
هنگامی که نکات گفتگوی خود را به پایان رساندید، ممکن است عجیب یا غیرطبیعی باشد که به استفاده از آنها برای حرکت دادن بحث به سمت آنها ادامه دهید. در همان زمان، اگر از نکات گفتگوی خود بیش از حد استفاده کنید، ممکن است فرصت هایی را برای گسترش واژگان، گفتار و درک شنیداری خود از دست بدهید.
نمونه هایی از گام به کنار و حلقه زدن
اینجاست که شما از موضوع طفره می روید و گفت و گو را به سمت زبان مادری برمی گردانید. در اینجا چند نمونه آورده شده است:
گام به کنار و مثال حلقه 1
متکلم زبان مادری: خوب، نظر شما در مورد نظام سیاسی کشور من چیست؟ آیا با نظر شما خیلی فرق داره؟
زبان آموز: من در مورد آن چیز زیادی نمی دانم. نظر شما چیه؟
گام به کنار و مثال حلقه 2
متکلم زبان مادری: یک نمایشگاه هنری جدید توسط یک هنرمند محلی معروف برگزار شده است. آیا تصادفاً آن را دیدید؟ خوشت اومده؟
زبان آموز: من خبر ندارم. می تونی بیشتر به من بگی؟
مثال شماره 3 از گام به کنار و حلقه
متکلم زبان مادری: می دانید، ما تعدادی تور پیاده روی هدایت شده در شهر خود داریم. آیا به هیچ کدام از آنها رفته اید؟
زبان آموز: خیلی جالب است. من قبلاً این را نشنیده بودم. چه جوریه؟
در هر یک از نمونههای بالا، پاسخی که زبانآموز ارائه میدهد از نیاز به یک پاسخ موضوعی طفره میرود. سپس مکالمه را به سمت زبان مادری برمی گرداند. این شما را از فشار صحبت کردن رها می کند و مقداری زمان برای فکر کردن و درک می خرد.
بعد از گام به کنار و حلقه
از آنجایی که زبان مادری موضوع جدید را شروع کرده است، میتوان با خیال راحت فرض کرد که برای زبان مادری جالب و مرتبط است. این به تعامل بیشتر با زبان مادری منجر می شود زیرا او اکنون می تواند موضوعی را که از آن لذت می برد گسترش دهد. در نهایت، این به زبان آموز اجازه می دهد تا واژگان و درک شنیداری خود را گسترش داده و بهبود بخشد.
چیز دیگری که باید به آن توجه داشت این است که این ترفند نیازی به حفظ نقاط گفتگوی خاصی ندارد. احتمالاً شما راه هایی برای انتقال ایده “من نمی دانم” یا “بیشتر به من بگو” انتخاب کرده اید. هر یک از پاسخ های بالا فقط یک تغییر از آن عبارت است.
علاوه بر این، این پاسخ های نیمه عمومی نیازی به درک هر کلمه در سوال اصلی زبان مادری ندارند. تا زمانی که بتوانید چند ک